فعالان در تبعید: دکتر
شاهین دادخواه، مشاور پیشین حسن روحانی در شورای امنیت ملی و دیپلمات سابق
در زمینه مسائل هسته ای که دوران حبس خود را به اتهام جاسوسی در زندان
اوین می گذراند، تکرار اتهام جاسوسی به وی توسط حسین شریعتمداری در ستون
ویژه روزنامه کیهان را در راستای فرار به جلو تندروها و بیم آنها از ارسال
لیست بلند مفسدان مالی، به قوه قضاییه، تحلیل می کند.
دکتر شاهین دادخواه، بازداشت خود را پرونده سازی تندروها، به
دلیل انتقادات صریح وی نسبت به مدیریت داخلی و سیاست خارجی در دوران ریاست
جمهوری محمود احمدی نژاد، شرح می دهد و تکرار این اتهامات توسط روزنامه
کیهان در این دوره زمانی و بدون ارائه سند را ماموریت حسین شریعتمداری،
برای جنگ روانی در راستای تلاش برای ممانعت از پیگیری موضوع فسادهای مالی
هم تیمی هایش، می خواند.
متن کامل نامه دکتر شاهین دادخواه که در پاسخ به اتهامات حسین شریعتمداری در ستون ویژه روزنامه کیهان، نوشته شده، به شرح زیر است:
دلایل عصبانیت حسین شریعتمداری و به قول بچه حزب اللهی ها،
“حاج حسین شریعتمداری”، از دست من و دوستانم و همکاران حسن روحانی، برای
هر کسی که ناشناخته باشد، برای ما واضح است. وی برای چندمین بار در روزنامه
کیهان، حسن روحانی و همکارانش از جمله من را متهم به سازش و جاسوسی کرد.
روز چهارشنبه 31 اردیبهشت 1393، او در صفحه دوم روزنامه و
ستون ویژه با اسم بردن از من و یکی دیگر از دوستانم صراحتا ما را به
جاسوسی متهم کرد. این ناشی گری از فردی پخته و از یک بازجوی قدیمی بعید
بود. حسین شریعتمداری، بهتر از هر کسی میداند که در این ستون نباید از
افراد معمولی نام ببرد و به قول خودش آنها را بی خودی مشهور و معتبر کند!
اگر تا پیش از 31 اردیبهشت عده ای در پرونده سازی برای ما شک داشتند، با
ورود کیهان به این موضوع آنها یقین کردند که برخورد با ما کاملا سیاسی
بوده است.
من مرام آقای شریعتمداری را می ستایم که رفقای قدیمی اش را در
پرونده سازی برای ما تنها نگذاشت. او بهتر از هر کس دیگری می داند که
پرونده امنیتی یعنی چه ؟ و اگر مدرکی وجود دارد در افشای آن نباید ذره ای
تردید کرد. سکوت سه ساله روزنامه کیهان در این مورد نشان می دهد که آقای
شریعتمداری با وجود خالی بودن دستش از هر گونه سندی، نخواسته است دوستانش
را در دفاع از خودشان در برابر ما تنها بگذارد.
شریعتمداری با محمود احمدی نژاد، محمد خاتمی، هاشمی رفسنجانی و
حسن روحانی رودربایسی نداشت، چه برسد به ما، و اگر کوچکترین سندی در مورد
ارتباط مشکوک ما با خارجی ها پیدا کرده بود در افشای سریالی و تخیل پردازی
در این مورد کوچکترین تردیدی بخود راه نمی داد.
حسین شریعتمداری حداقل از طریق دوستانش از همان ابتدا در
جریان پرونده سازی برای همکاران دکتر روحانی بود و تلاش زایدالوصفی کرد تا
از این نمد کلاهی بدوزد. اما سکوت سه ساله اش نشان داد دستش خالی است.
روزنامه کیهان در روزهای نخست بازداشت غیر قانونی دکتر قهرمانپور، در حالی
که اتهام وارده به وی معلوم نبود، با ناشی گری پرده از سناریوی اطلاعاتی
دوستانش برداشت و آن را لو داد. از فرد کارکشته ای چون حسین شریعتمداری
بازجو لو دادن زود هنگام سناریو بسیار بعید بود.
صورت مساله خیلی واضح و روشن است: تندروهای مخالف هاشمی و
روحانی در صدد جلوگیری از ورود حسن روحانی به عرصه انتخابات ریاست جمهوری
بودند و در این راستا شروع به پرونده سازی برای اطرافیانش کردند. چون تجربه
های قبلی نشان داده بود که پرونده سازی مستقیم برای وی تف سر بالا است و
متهم کردن تلویحی سایر مسولان رده بالای امنیتی به آلت دست دشمن بودن است.
اینگونه بود که برخورد با حسین موسویان کلید زده شد. شریعتمداری و دوستانش
درآن سالها از معجزه هزاره ای سخن میگفتند که قرار بود مشکلات جهان را در
کوتاه ترین زمان ممکن حل کند. در همین راستا وی و شاگردانش در کیهان مدام
می نوشتند که پرونده هسته ای در حال حل و فصل نهایی است ، بی آنکه ایران
کوچکترین امتیازی بدهد.
“مهدی محمدی”، جوانی که در مکتب شریعتمداری تحلیلگر هسته ای
شده و سپس بدون کوچکترین سابقه پژوهشی و تجربی و عملی، به خدمت سعید
جلیلی درآمده و مسئول شکایات از مطبوعات تحول خواه هم شده، پشت سر هم
تحلیل نوشته و ادعا می کرد که غرب ترسیده، جا زده و جرات تحریم ایران را
ندارد و عده ای واداده (یعنی دوستان ما) میگویند ایران تحریم خواهد شد.
خوشبختانه آرشیو مقالات شریعتمداری و محمدی پیش از اعمال نخستین تحریم ها موجود است و مستند.
دیگر دوست حسین شریعتمداری از ظهور یک حکومت اسلامی در مصر پس
از مبارک سخن می گفت. حسین شریعتمداری و دوستانش در وزارت اطلاعات و شورای
عالی امینت ملی و برخی نهادهای نظامی خود را در حال گذر از پیچ تاریخی می
دیدند. پیچی که پس از آن قرار بود، غربی ها در مقابل ما زانو بزنند و از
بابت عملکرد گذشته خود معذرت خواهی کنند. جزوه ها و کتابها و جلسات توجیهی
متعددی به همین منظور تالیف و برگزار شد. جمعیت ایثارگران جبهه پایداری و
عماریون خود را در آستانه یک پیروزی تاریخی می دیدند که به آنها فرصت می
داد کار طرفداران و سرشاخه های آنها یعنی هاشمی، خاتمی و روحانی را یکسره
کنند.
در چنین فضایی بود که حسن روحانی و ما همکارانش، با ذکر
واقعیتهای نظام بین الملل هشدار می دادیم که تحریم های سازمان ملل و تحرریم
های یک جانبه و چندجانبه در راه است.
حاج حسین و دوستانش که از تحلیل واقع بینانه شرایط عاجز
بودند، وقتی دیدند پیش بینی های تیم حسن روحانی درست از آب در می آید خود
را در وضعیت بدی دیدند، و دریافتند که مقامات عالی رتبه نظام و تصمیم گیران
دیگر به تحلیلهای آنها اهمیت نمی دهند. حسین شریعتمداری فراموش نکرده است
که با چه آب وتابی از لزوم خروج از پیمان “ان پی تی”، دفاع می کرد و می گفت
که ما فرمان اتومبیل را کنده و بیرون انداخته ایم و ترس از حریف نداریم.
وقتی ایشان و دوستانش در ساخت فکر، تحلیل و نظر شکست خوردند،
وارد وادی اطلاعاتی شده و سناریویی را طراحی کردند که مطابق آن همکاران حسن
روحانی و تلویحا خود وی به ارتباط با بیگانگان متهم شوند. اتفاقا
شریعتمداری پیشتر تجریه چنین کاری را داشت.
او در اوایل دهه 1380 با تهدید یک استاد دانشگاه تهران به نام
“ابو محمد عسگرخانی” که هم سودای پست و مقام داشت و هم برخی مشکلات خاص،
او را وادار کرد که طی مصاحبه ای “باند نیویورک” را افشا کند، باندی خیالی
که اساسا وجود خارجی نداشت، باندی که گفته میشد جواد ظریف هم جزو آن بود! و
همین استاد بود که با برگزاری کنفرانسی صوری در دانشگاه تهران زمینه اجرای
سناریوی طراحی شده علیه دکتر قهرمانپور را فراهم کرد. عسگرخانی به پاس
خدمات خود برای دوستان شریعتمداری به ریاست مرکز مطالعات عالی دانشگاه
تهران منصوب شد . گمان میکنم این اندازه اطلاعات و مستندات برای تیمی که
حاج حسین به نیابت از آنها خود را بی اعتبار می کند کافی باشد.
من عصبانیت شریعتمداری و دوستانش را خیلی خوب درک میکنم . واقعا آسان نیست تحمل کردن این همه شکست در طی یک سال گذشته.
آنها از سال 1390 حتی محمود احمدی نژاد را هم از شورای عالی
امنیت ملی کنار گذاشته و سیاست خارجی را یکسره در اختیار سیاست صدور انقلاب
گذاشتند. همه چیز برای اجرای سناریوی حذف مخالفان آماده بود. اما بی
تجربگی دوست ایشان “سعید جلیلی” و اعتماد به نفس بیش از حد عماریون، کار
را خراب کرد.
تحلیل های وحید، مهدی، کمیل و دهها استراتژیست جوان اصولگرای
در خدمت دوستان حسین شریعتمداری، اشتباه از آب در آمد. من اعتماد به نفس
وی را و وفاداری اش را می ستایم. در حالی که دوستان ایشان از بابت تحریم ها
میلیاردها تومان منتفع شدند و به قول حسن روحانی به نام مبارزه با
استکبار، جیب مردم را زدند و جیب خودشان را پر کردند و اکنون از ترس گشوده
شدن پرونده هایشان به سرعت و علی رغم وعده های قبلی خود مه آفرید خسروی را
حذف کردند، اما حاج حسین همچنان و مثل گذشته خم به آبرو نمی آورد و انگار
نه انگار که معاون جناب مصلحی به جرم فساد مالی دستگیر شده است.
البته شریعتمداری بهتر از هر کسی اصول نظری و عملی عملیات
روانی و بازجویی را بلد است و می داند که در هنگام ضعف باید تندتر از
هرزمانی حمله کرد. اکنون که حسن روحانی لیست بلندبالای مفسدان مالی را به
قوه قضاییه داده است، ماموریت شریعتمداری این است که با فرار به جلو و متهم
کردن همکاران آقای روحانی و البته خود وی به همکاری با بیگانگان مانع
پیگیری موضوع فساد مالی هم تیمی هایش شود.
البته حاج حسین می داند یک بازیگر حرفه ای هیچ وقت مستقیما
وارد مسایل مالی وغیره نمی شود تا رقبا بتونند روی آن مانور دهند. او در
تقسیم کار انجام شده، بخش عملیات روانی را برعهده گرفته است.
در اینجا لازم میدانم از طرف خودم و همکارانم از حسین
شریعتمداری تشکر کنم که ما را قابل دانسته و در ستون ویژه روزنامه کیهان به
ما حمله کردند. هر رسانه ای در دنیا به یک چیز شهره است و بقول معروف یک
برند مشخص دارد “سی ان ان” به سرعت و “بی بی سی” به صحت اما برند روزنامه
کیهان پرونده سازی برای طرفداران تغییر و تحول است و عملکرد چند سال گذشته
آن نیز این ویژگی را پربارتر کرده است. اگر کیهان نبود رحیم مشایی تا این
اندازه مطرح نمی شد، اگر کیهان نبود جواد ظریف این قدر محبوبیت نداشت، اگر
کیهان نبود صادق زیبا کلام هم مثل برادرش سعید گمنام می ماند و اگر کیهان
نبود شیرین عبادی شهرت جهانی پیدا نمیکرد.
از حسن شریعتمداری عاجزانه میخواهم هر سندی دال بر همکاری من
و همکارانم با خارجی ها دارد بدون هیچ گونه اغماضی منتشر کند و در همان
حال بگوید که دوست عزیزش در ملاقات یک ساعته با ویلیام برنز در ژنو،
چگونه شیدا و شیفته، قول انتقال سوخت غنی شده به خارج را داد و آن را بار
کامیون کرد !
بار دیگر از حسین شریعتمداری و دوستانش که فعلا نمیخواهم
اسامی دقیق آنها را ذکر کنم تسلیت عرض می کنم که در یک سال گذشته مصیبت های
سیاسی زیادی را از سر گذراندند که بزرگترین آنها پیروزی حسن روحانی در
انتخابات ریاست جمهوری بود.
با ایشان اظهار همدردی میکنم چون حسن روحانی مثل محمود احمدی
نژاد نیست که با سناریوهای جنگ روانی کیهان و حلقه کیهانیان آشنا نباشد و
در مقابل حاج حسین تندروها کوتاه بیاید. من اگر جای شریعتمداری بودم ،
حداقل به فکر دنیای خود می بودم و از دوستن حق الزحمه خوبی میگرفتم. چون
اگر آنها می خواستند در نیویورک تایمز چنین رپرتاژی بدهند حداقل باید صد
هزار دلار یا بیشتر خرج میکردند. بیماری حاج حسین که ایشان را به یاد خدا و
آخرت و حق الناس نیانداخت، پس بهتر است حداقل این دنیای خود را آباد کند.
دکتر شاهین دادخواه
زندانی سیاسی بند 350 اوین
مشاور پیشین حسن روحانی در شورای عالی امنیت ملی
عضو تیم مذاکره کننده هسته ای در دولت اصلاحات
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر